قاصدِ تو



من و تو با لب تشنه تن خسته
لب یک چشمه رسیدیم، پیش رومون آب زمزم
سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم
من همیشه با تو از روزای آفتابی می گفتم
بهترین ترانه رو با صدای تو می شنفتم
تک سوار تو رسیده در بیا از کوه سپیده
کی به جز من برات از تشنگی گفته
کی به جز من همه حرفاتو شنفته
دلتُ بزن به دریا بگذر از طلوع فردا
سفر ما از غروب تا به غروبه
اولین همسفرم اهل جنوبه
من و تو با لب تشنه تن خسته
لب یک چشمه رسیدیم،پیش رومون آب زمزم

سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم
من و تو با لب تشنه تن خسته
لب یک چشمه رسیدیم،پیش رومون آب زمزم
سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم
شبم از حادثه زخمی رنگ لاله صبح صادق
همه ی آدمای دنیا بسیجن
دشمنانه واسه فتح قلب عاشق


آخرین جستجو ها